۱۳۹۴ دی ۱۴, دوشنبه

مونولوگ

خسرو شکیبایی : مردم منو می دیدن میگفتن ، مُخش تکون خورده ! ولی من به مامانم میگفتم من دلم تکون خورده نه مُخم .. مادرم میگفت : گور بابای مُخ تو ..! دلت قد صدتا مُخ می ارزه .. اندیشه فولادوند : مادرت نپرسید عاشق کی شدی؟ نپرسید اسمش چیه .... ؟؟ خسرو شکیبایی : مادرا که از آدم چیزی نمی پرسن . همه چیو خودشون میدونن ..!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر